زمان مطالعه: 7 دقیقه
اقتصاد علمی است که به مطالعه ی کمیابی ها می پردازد، یعنی در هر زمینه ای کمیابی ها و محدودیت ها را در نظر می گیرد و با توجه به آن محدودیت ها از طریق راه ها و روش هایی، بهترین گزینه را به ما انسان ها نشان می دهد، علم اقتصاد در مورد تمام موضوعات مختلف به ما کمک می کند یعنی هم در مورد مسائل مالی کمک می کند تا به موفقیت برسیم و هم در مورد مسائل غیر مالی به ما کمک می کند تا بهترین گزینه را انتخاب کنیم، به خصوص در حیطه ی مسائل مالی کمک های بسیاری می کند تا بتوانیم بهترین تصمیمات اقتصادی و مالی را اتخاذ کنیم یعنی راه افزایش درآمد، راه و روش افزایش پس انداز، راه افزایش تولید واحدهای تولیدی و راه افزایش درآمد و سود آوری شرکت ها و کارخانه ها و واحدهای تولیدی را نشان می دهد، که یک راه افزایش سود آوری واحدهای تولیدی و افزایش درآمد تربیت نیروی انسانی متخصص و ماهر می باشد. پس یک استراتژی کاربردی برای داشتن یک کشور با درآمد بالا و ثروتمند، توجه به کیفیت آموزش و پرورش افراد از سنین کودکی با هدف خلق افراد و نیروی انسانی متخصص و ماهر می باشد و یک کشور ثروتمندتر از آموزش بیشتر و با کیفیت تر برخوردار خواهد بود، پس آموزش بهتر و با کیفیت تر باعث افزایش درآمد و رشد اقتصادی بیشتر کشور می شود و در مقابل درآمد بیشتر و رشد اقتصادی کشور نیز زمینه ی آموزش و پرورش بیشتر و بهتر را فراهم می کند.
به نظر شما آیا تمام کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند به معنای واقعی با سواد هستند؟ خیلی از دانشجویان بعد از گرفتن مدارک دانشگاهی سواد مالی ندارند یعنی مهارت حل کردن مشکلات و تغییر شرایط موجود را ندارند، زیرا در مدرسه و دانشگاه از آموزش های مناسب و کارآ برخوردار نبوده اند، به طور مثال یک فارغ التحصیل دانشگاهی ممکن است در مورد بازارهای مالی مختلف و نحوه ی کار کردن آن ها چیزی نداند یا اینکه تصمیم به سپرده گذاری در بانکی را داشته باشد اما قادر نباشد مقدار نرخ بهره ای که قرار است به او تعلق گیرد را به صورت تقریبی محاسبه کند، در صورتی که در مدرسه و دانشگاه چندین کتاب مختلف ریاضی را با نمره ی خوب گذرانده است. پس کودکان و دانش آموزان باید مهارت هایی را بیاموزند که در زندگی آینده شان کاربرد و کارآیی داشته باشند و گرنه هیچ گاه با سواد واقعی نخواهند شد و توانایی زندگی کردن در شرایط سخت و بحرانی چه از نظر مالی و چه غیر مالی را نخواهند داشت.
نسل کودک و نوجوان آینده سازان هر کشوری هستند زیرا به مرور و با گذشت زمان به افراد بالغ و جوانانی تبدیل خواهند شد که در اداره ی جامعه نقش به سزایی خواهند داشت، یعنی هر کدام از کودکان امروز در آینده عهده دار مسئولیت ها و وظایفی خواهند بود و با توجه به علاقه ای که دارند در بخش های مختلف و رشته های مختلف از جمله پزشکی، مهندسی، صنعت، امور اقتصادی و … مشغول به کار خواهند شد، که توانایی برای شاغل شدن در تمام رشته های مختلف نیازمند تخصص و مهارت می باشد، یعنی در دوران کودکی و نوجوانی باید آموزش های لازم را ببینند تا در آینده متخصص شوند. در هر کار و شغلی اگر فرد به طور واقعی متخصص و ماهر باشد جامعه پر خواهد شد از متخصصان ماهر و زبده، که این آموزش های لازم باید از کودکی و به درستی به کودک منتقل شوند، فرزندان از لحظه تولد از قدرت فهم و درک برخوردارند و از همان لحظه ی ورود به دنیا باید تربیت شوند. بعضی از پدر و مادرها ممکن است عقیده داشته باشند که دوران کودکی تنها زمان تفریح و بازی کردن است و هیچ مسئولیت و وظیفه ای را نباید به کودک داد، در صورتی که این باورکاملا اشتباه است زیرا وقتی که بچه ها بزرگ می شوند معلوم خواهد شد که نادیده گرفتن آموزش های اساسی و مهم در دوران کودکی اشتباه بزرگی بوده است، اگر لحظه ای تصور کنیم سال های زیادی گذشته و کودک خردسال امروز ما بزرگ شده است و اکنون روز ورود به محیط کاری اش رسیده است کودک ما چه مهارت هایی بلد باشد طبیعتا به عنوان یک پدر و مادر دلسوز دوست داریم کودک ما درآینده بهترین باشد و از مهارت هایی که یک فرد موفق باید داشته باشد برخوردار باشد، یکی از مکان هایی که کودک از بدو تولد با آن رو به رو است کانون خانواده است، پس خانواده نقش بسیار مهمی در آموزش و تربیت کودکان دارد و پیش زمینه ی ورود فرزندان به دنیای بیرون از خانواده، آموزش های درون خانواده است، به همین دلیل باید پدر و مادر در تربیت فرزندانشان کوشا باشند و به کودکان خود آموزش ها و مهارت های مختلف را یاد بدهند، که یکی ازمهارت هایی که برای آینده ی کودکان لازم و ضروری است یادگیری آموزش ها درزمینه ی اموراقتصادی مختلف است که این آموزش ها باید در سطح ابتدایی و کاملا ساده به فرزندان داده شود، محیط بعدی که نقش به سزایی در تربیت کودکان و نوجوانان دارد مدرسه است یعنی بعد از محیط خانه، محیط بعدی که کودک وارد آن می شود محیط مدرسه است یعنی بعد از پدر و مادر، معلمان و مدیران نقش به سزایی در تربیت کودکان دارند.
تمام کالاها و خدمات قیمت دارند یعنی برای استفاده از تمام کالاها و خدمات باید بهای آن ها را بپردازیم زیرا همان طورکه می دانیم هیچ چیزی به صورت مجانی و رایگان وجود ندارد پس برای به دست آوردن یک آموزش هم باید قیمت آن را بپردازیم و امروز ما پول پرداخت می کنیم تا در آینده از آن آموزش بهره ببریم و کسب درآمد کنیم، پس آموزش حکم یک کالای سرمایه گذاری را دارد. آموزش و پرورش نقش مهمی در پرورش نیروی کار متخصص و ماهر دارد، یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه می تواند نبود نیروی کار متخصص و ماهر باشد، یک واحد تولیدی برای تولید یک کالای خوب و با کیفیت علاوه بر داشتن امکانات مادی مانند ساختمان واحد تولیدی و تجهیزات و دستگاه های مختلف به نیروی کار ماهر و متخصص نیازمند است و هر چه این تخصص و مهارت بیشتر باشد واحد تولیدی کالای با کیفیت تر و بهتر را با هزینه های کمتر تولید خواهد کرد، پس سود آوری و درآمد واحد تولیدی بیشتر می گردد و اگر تمام واحدهای تولیدی از مهمترین عامل یعنی نیروی کار متخصص و ماهر برخوردار باشند کالاهای با کیفیت تر با هزینه های کمتر تولید می گردد، پس نوع تربیت آموزش و پروش باید به گونه ای باشد که هدفش پرورش نیروی انسانی متخصص باشد زیرا وقتی نیروهای کاری مختلف در یک جامعه کاملا متخصص باشند تمام کارها و فعالیت های مختلف به نحو احسن انجام خواهند شد و همین طور در صورتی که فردی در یک رشته ی خاص به معنای واقعی متخصص باشد، راه ورود پول و درآمد به زندگیش را از طریق یک شغل مناسب باز خواهد کرد. پس آموزش و پرورش نقش مهمی در شکل گیری آینده ی اقتصادی و اجتماعی افراد دارد و همین طور رشد و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی نیز امکان برخورداری از آموزش های بهتر و بیشتر را ایجاد می کند و برای رشد اقتصادی و اجتماعی در جامعه مهمترین راه، سرمایه گذاری در منابع انسانی از طریق آموزش و پرورش می باشد، رشد اقتصادی جامعه باعث افزایش درآمد و توزیع عادلانه ثروت می شود. همان طور که یک خانواده ی درگیر با فقر اقتصادی از آموزش کمتر، بهداشت کمتر و در کل از رفاه کمتری برخوردار است یک کشوری که فقر اقتصادی دارد از مشکل آموزش کمتر رنج می برد که آموزش کمتر و بی کیفیت مانع پرورش نیروی کار ماهر و متخصص می گردد و هنگامی که نیروی کار متخصص و ماهر نباشند به تبع آن کالاهای بی کیفیت با هزینه های زیاد تولید می گردد که این امر باعث کاهش سطح درآمد واحدهای تولیدی و به تبع کاهش درآمد نیروی کار می گردد و در کل باعث کاهش درآمد کشور می شود.
تمام کالاها و خدمات قیمت دارند یعنی برای استفاده از تمام کالاها و خدمات باید بهای آن ها را بپردازیم زیرا همان طورکه می دانیم هیچ چیزی به صورت مجانی و رایگان وجود ندارد پس برای به دست آوردن یک آموزش هم باید قیمت آن را بپردازیم و امروز ما پول پرداخت می کنیم تا در آینده از آن آموزش بهره ببریم و کسب درآمد کنیم، پس آموزش حکم یک کالای سرمایه گذاری را دارد. آموزش و پرورش نقش مهمی در پرورش نیروی کار متخصص و ماهر دارد، یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه می تواند نبود نیروی کار متخصص و ماهر باشد، یک واحد تولیدی برای تولید یک کالای خوب و با کیفیت علاوه بر داشتن امکانات مادی مانند ساختمان واحد تولیدی و تجهیزات و دستگاه های مختلف به نیروی کار ماهر و متخصص نیازمند است و هر چه این تخصص و مهارت بیشتر باشد واحد تولیدی کالای با کیفیت تر و بهتر را با هزینه های کمتر تولید خواهد کرد، پس سود آوری و درآمد واحد تولیدی بیشتر می گردد و اگر تمام واحدهای تولیدی از مهمترین عامل یعنی نیروی کار متخصص و ماهر برخوردار باشند کالاهای با کیفیت تر با هزینه های کمتر تولید می گردد، پس نوع تربیت آموزش و پروش باید به گونه ای باشد که هدفش پرورش نیروی انسانی متخصص باشد زیرا وقتی نیروهای کاری مختلف در یک جامعه کاملا متخصص باشند تمام کارها و فعالیت های مختلف به نحو احسن انجام خواهند شد و همین طور در صورتی که فردی در یک رشته ی خاص به معنای واقعی متخصص باشد، راه ورود پول و درآمد به زندگیش را از طریق یک شغل مناسب باز خواهد کرد. پس آموزش و پرورش نقش مهمی در شکل گیری آینده ی اقتصادی و اجتماعی افراد دارد و همین طور رشد و توسعه ی اقتصادی و اجتماعی نیز امکان برخورداری از آموزش های بهتر و بیشتر را ایجاد می کند و برای رشد اقتصادی و اجتماعی در جامعه مهمترین راه، سرمایه گذاری در منابع انسانی از طریق آموزش و پرورش می باشد، رشد اقتصادی جامعه باعث افزایش درآمد و توزیع عادلانه ثروت می شود. همان طور که یک خانواده ی درگیر با فقر اقتصادی از آموزش کمتر، بهداشت کمتر و در کل از رفاه کمتری برخوردار است یک کشوری که فقر اقتصادی دارد از مشکل آموزش کمتر رنج می برد که آموزش کمتر و بی کیفیت مانع پرورش نیروی کار ماهر و متخصص می گردد و هنگامی که نیروی کار متخصص و ماهر نباشند به تبع آن کالاهای بی کیفیت با هزینه های زیاد تولید می گردد که این امر باعث کاهش سطح درآمد واحدهای تولیدی و به تبع کاهش درآمد نیروی کار می گردد و در کل باعث کاهش درآمد کشور می شود.