زمان مطالعه: 5 دقیقه
آیا تاکنون به این موضوع اندیشیده اید که کالاها و خدمات مورد نیازمان در چه نوع بازارهایی تولید و عرضه می شوند؟ و اینکه در بین تمام بازارها کدام یک از آن ها بازار کارآتری است؟ یا به عبارتی بازاری که کالاها و خدمات در آن به شکل رقابت کامل تولید و عرضه می شوند بهتر است یا بازاری که در آن کالاها و خدمات به شکل انحصار کامل تولید می شوند بهتر است؟ به نظر شما در سطح کشور بهتر است کالاها در یک شرایط رقابتی تولید شوند یا تولید کالا منحصرا در دست یک تولید کننده ی خاص باشد؟ تولید در شرایط رقابتی بهینه است یا در یک شرایط انحصاری؟ کدام یک از بازارها برای اقتصاد کشور مفید است؟ قطعا هر چه روحیه ی رقابت در گروهی بیشتر باشد انگیزه و تلاش تک تک اعضای گروه برای بهتر کردن شرایط بیشتر خواهد شد و هر چه رقابت کمتر باشد تلاش و کوشش هم از بین خواهد رفت، در بازار کالاها هم هر چه رقابت بیشتر شود تولیدکنندگان با انگیزه ی بیشتری کار خواهند کرد و در مقابل هر چه در بازاری رقابت کمتر شود و تولید یک کالا مختص یک تولید کننده باشد طبیعتا به خاطر نبود رقیب، انگیزه و تلاش تولید کننده هم برای بهتر کردن از بین خواهد رفت.
واژه ی رقابت به تنهایی به معنای تلاش تک تک اعضای یک گروه برای رسیدن به یک هدف خاص و کسب موفقیت است و بازاری که کاملا رقابتی است بازاری است که در آن بین تمام تولیدکنندگان یک کالای خاص رقابت و مسابقه ای برای دستیابی به حداکثر سود حاصل از فروش وجود دارد، یعنی تک تک تولیدکنندگان در این بازار که کاملا شرایط یکسان و برابری برای همه ی تولید کنندگان دارد، با هم رقابت می کنند تا بتوانند حداکثر مشتری را جذب کنند و به دنبال آن سودآوری خود را افزایش دهند، اما واژه ی انحصار به تنهایی به معنای عدم وجود رقابت است یعنی هیچ گونه رقابتی وجود ندارد و بازاری که کاملا انحصاری است بازاری است که چون تنها یک تولیدکننده دارد پس هیچ تولیدکننده ی دیگری وجود نخواهد داشت که رقابتی برقرار باشد، یعنی هیچ دلیلی برای رقابت وجود ندارد. بازار رقابتی به خاطر داشتن ویژگی خاصش یعنی یکسان و شبیه به هم بودن کالاهای تولید شده، تعداد خیلی کمی از کالاها را شامل می شود و بازار انحصاری نیز به دلیل آنکه یک تولید کننده قدرت کامل بازار را در دست دارد و به دنبال حداکثر کردن منفعتش است یعنی سعی می کند تا محصولش را به بالاترین قیمت ممکن به فروش برساند و هیچ انگیزه ای هم برای بهتر کردن کیفیت کالایش ندارد از نظر اقتصادی بازاری مفید و کارآیی نخواهد بود، به همین دلایل تعداد بسیار کمی از کالاها بازار انحصاری دارند.
بیشتر کالاها و خدمات موجود که نیازهای مختلف بشر امروز را تامین می کنند در بازاری که مابین بازار رقابت کامل و بازار انحصار کامل است تحت عنوان بازار رقابت انحصاری تولید و به فروش می رسند. بازار رقابت انحصاری بازاری است که بین بازار رقابت کامل و بازار انحصار کامل قرار دارد، در بازار رقابت انحصاری مانند بازار رقابت کامل تعداد زیادی فروشنده و خریدار وجود دارد اما تولیدکننده در تولید کالایی که خودش تولید می کند نسبت به بازار رقابت کامل کمی آزادی عمل دارد یعنی قدرت دارد تا کمی محصولش را متمایز کند به طور مثال می تواند ظاهر محصولش را کمی خاص تر کند و همین طور در بازار رقابت انحصاری تا حدودی امکان ورود و خروج به بازار امکان پذیر است، منتهی کمی موانع نیز وجود دارد. مهمترین وجه تمایز و برتری که بازار رقابت انحصاری نسبت به بازار رقابت کامل و بازار انحصار کامل دارد این است که اولا بازار رقابت انحصاری مانند بازار انحصار کامل نیست که تنها یک تولیدکننده ی خاص که فقط به فکر خودش و منافعش است داشته باشد و قدرت داشته باشد تا قیمت ها را به طور وحشتناکی بالا ببرد و هیچ تلاشی هم برای بهبود کیفیت کالایش نکند، بلکه در یک بازار رقابت انحصاری چون یک تولیدکننده در رقابت با تولیدکنندگان زیادی قرار دارد و مجبور است تا تلاش کند تا در این مسابقه برنده شود و چون از قدرت متمایز کردن کالایش نیز برخوردار است تلاش خواهد کرد تا محصولش را از راه های متفاوت خاص تر کند یعنی کاری خواهد کرد که کالایش با کیفیت تر و جذاب تر شود که اگر هر تولیدکننده به سهم خودش این کارها را انجام دهد و از سیاست خودش در تصمیم گیری برای تولید کالای بهتر استفاده کند به مرور و با گذشت زمان کالاها و خدماتی که در بازار رقابت انحصاری تولید می شوند بهتر و با کیفیت تر خواهند شد.
نکته ای که یک تولیدکننده در بازار رقابت انحصاری باید به آن توجه کند این است که قیمت کالایش را عاقلانه و با دقت بسیار تعیین کند چرا که اگر قیمت خیلی گران و نامعقولی تعیین کند ممکن است مصرف کنندگان به دلیل حضور سایر تولیدکنندگان به سمت خرید کالای سایر تولیدکنند گان که کالایشان قیمت مناسبی دارند ترغیب شوند. معمولا اکثر کالاها و خدمات تولیدی جزء بازار رقابت انحصاری هستند، به طور مثال بازار تولید ماکارانی، بازاری است که هم تولیدکنندگان زیادی دارد و هم خریداران زیادی دارد و کالایی که تک تک تولیدکنندگان عرضه می کنند تقریبا شبیه هم هستند زیرا همه ی آن تولیدکنندگان ماکارانی تولید می کنند اما این تولیدکنندگان قدرت دارند تا با افزایش کیفیت محصولشان یا جذاب کردن بسته بندی حاوی ماکارانی یا تغییر شکل ماکارانی در محصولشان تغییر ایجاد کنند و از این طریق مشتری بیشتری را به شرکت خودشان اختصاص دهند یا اینکه یک تولیدکننده می تواند با شناسایی و معرفی برند محصولش به مردم از راه های مختلف اقدام به جذب مشتری کند که تمام این راه های متفاوت بستگی به سیاستی دارد که تولیدکننده انتخاب می کند. پس آگاهی تولیدکنندگان از نوع بازار کالاهایشان بسیار مهم خواهد بود و تولیدکنندگان را قادر می سازد تا با شناسایی بازار محصولشان طوری تصمیم گیری کنند و از سیاستی استفاده کنند که مناسب همان بازار کالایشان باشد و طوری در بازار کالایشان حرکت کنند تا در بین رقبایشان پیروز شوند و همین طور مصرف کنندگان هم با شناخت بازار کالای مورد تقاضایشان قادر خواهند بود تا تصمیم گیری درستی در هر بازار داشته باشند. پس شناخت انواع بازارها، خواه بازار رقابت کامل باشد یا انحصار کامل باشد یا رقابت انحصاری باشد، هم به تولیدکننده کمک خواهد کرد و هم به مصرف کننده، در واقع هم به تولیدکننده و هم به مصرف کننده کمک می کند تا با شناخت شرایطی که در هر بازار وجود دارد درست ترین تصمیمات را بگیرند تا به هدفشان دست یابند، به تولید کننده کمک می کند تا با تصمیمات درستش به اصلی ترین هدف اقتصادی اش که حداکثر کردن سود است دست یابد و به مصرف کننده نیز کمک میکند تا با مدیریت هزینه های مختلفش و در اولویت قرار دادن درآمدش به کالاهای ضروری و جایگزین کردن کالاهای جانشین به هدف اقتصادی اش که بهینه کردن هزینه هایش و رفع نیازهایش می باشد دست پیدا کند.