زمان مطالعه: 5 دقیقه
خداوند انسان را موجودی عاقل و دارای قدرت تفکر و اندیشیدن خلق کرده است و یک انسان عاقل تمام تصمیمات و انتخاب هایش را با در نظر گرفتن عقل انجام می دهد و اگر در جایی احساس کند که تصمیم و انتخابش عاقلانه نیست هرگز آن را انتخاب نمی کند. پس انسان ها هر جایگاه و نقشی که داشته باشند تلاش می کنند تا عاقلانه تصمیم بگیرند به طور مثال اگر یک فرد در نقش مصرف کننده ی یک کالا باشد سعی می کند تا کالایی که کیفیت خوبی دارد را در کمترین قیمت موجود در بازار خریداری کند چون از روی عقلش این تصمیم اقتصادی را می گیرد و اگر همین شخص در نقش تولیدکننده باشد تلاش می کند تا کالایش را به بالاترین قیمت ممکن به فروش برساند، زیرا این تولیدکننده سعی دارد تا با نیروی عقلش تصمیم اقتصادی بگیرد که به نفعش باشد. تمام تصمیمات اقتصادی دیگری که هر روز گرفته می شوند تصمیماتی عاقلانه نیز هستند، یعنی یک تصمیم عاقلانه تصمیمی اقتصادی نیز هست و هر تصمیم اقتصادی یک تصمیم عاقلانه نیز هست. یعنی اقتصاد عاقلانه ترین راه ها برای بهتر شدن وضعیت موجود و راه رسیدن به بهترین ها را نشان می دهد زیرا اقتصاد همیشه در تلاش است تا با در نظر گرفتن محودیت ها بهترین راه ها را مشخص کند.
یک انسان موفق با یک انسان ناموفق چه تفاوتی دارد؟ چه چیزهایی باعث می شود که فردی را موفق بدانیم و فردی را ناموفق؟ یک انسان موفق در زندگی اش چه کارهایی انجام داده است که به موفقیت رسیده است؟ یک انسان موفق چه کارهایی را انجام نداده است که حال یک فرد موفق شده است؟ در واقع مهمترین و اصلی ترین ویژگی و خصوصیتی که یک فردی که اکنون به موفقیت دست یافته است دارد، این است که شخص موفق همیشه هم در زمان گذشته و هم در زمان حال تمام تصمیم گیری هایش و انتخاب هایش را بر پایه فکر و اندیشه و آینده نگری بنا می کند و همیشه سعی می کند تا بهترین ها و عاقلانه ترین ها را انتخاب کند و همین طور تصمیماتی که عاقلانه نیستند را به هیچ عنوان اتخاذ نمی کند. یک فرد موفق می تواند در هر زمینه ای به موفقیت رسیده باشد، شخصی ممکن است در یک رشته ی ورزشی موفق شود و یک شخص دیگر می تواند در زمینه ی مالی موفقیت کسب کند و یا شخصی دیگر در زمینه ی تحصیلات به موفقیت رسیده باشد. در هر صورت لازمه ی موفقیت در هر زمینه ای عاقلانه رفتار کردن است و شخصی که به موفقیت رسیده است از نیروی عقلش بیشتر از هر چیز دیگری استفاده کرده است تا موفق شده است، پس اگر ما در تصمیمات مختلفمان عاقلانه رفتار نکنیم شکست خواهیم خورد.
شرکت ها و واحدهای تولیدی زیادی در سطح شهر فعالیت می کنند تا کالا ها یا خدمات مختلف مورد نیاز مردم را تولید می کنند، این واحدهای تولیدی برای تولید محصولات یا خدمات باید هزینه هایی را در فرآیند تولید پرداخت کنند و حاضر هستند این هزینه ها را پرداخت کنند تا در آینده با فروش محصولاتشان سود کسب کنند، یعنی هیچ تولید کننده ای از سر خیرخواهی و انسان دوستی اقدام به تولید نمی کند بلکه به دنبال نفع شخصی و سودآوری است و عاقلانه رفتار می کند. اگر تولید کننده ای کالا یا خدمتی را تولید کند و مجانی و رایگان به مردم ارائه دهد یا آن تولیدکننده دیوانه است یا اینکه واقعا ثروتمند و خیرخواه است و بنگاه خیریه ایجاد کرده است. یک کارخانه تولید ماکارانی که هزینه های زیادی را متقبل میشود تا ماکارانی تولید کند از سر انسان دوستی محصولش را تولید نمی کند بلکه به دنبال سودآوری است و محصول تولیدی اش را به قیمتی به مردم خواهد فروخت که علاوه بر جبران هزینه هایی که در فرآیند تولید پرداخته است سودی را نیز به دست آورد و اگر نفع و سودی در کار نبود هرگز تولیدکننده این کارخانه را ایجاد نمی کرد. پس تمام تولیدکنندگان با در نظر گرفتن عقلانیت و جهت نفع شخصی تولید می کنند و اگر اطمینان داشته باشند که سودی نصیبشان نمی شود هرگز تولید نخواهند کرد و همین طور مصرف کنندگان هم همیشه عاقلانه رفتار می کنند و به دنبال نفع شخصی خودشان هستند و سعی می کنند تا کالایی را با پایین ترین قیمت موجود در بازار خریداری کنند.
اقتصاد علمی است که با در نظر گرفتن محدودیت ها سعی دارد تا طوری رفتار کند تا بهترین ها را به ما نشان دهد که بیشترین مطلوبیت و رفاه و لذت را داشته باشند، پس اقتصاد عاقلانه رفتار می کند و به عبارتی اقتصادی رفتار کردن یعنی عاقلانه رفتار کردن و انتخاب بهترین ها، پس هم تولیدکنندگان که هدفشان کسب بیشترین سود است و هم مصرف کنندگان که به دنبال خرید کالاها و خدمات به کمترین قیمت ممکن هستند همواره از دید خودشان در پی این هستند تا عاقلانه و اقتصادی رفتار کنند. تمام انسان ها همه روزه تمام کارهایشان را چه جنبه مالی داشته باشد و چه غیر مالی با در نظر گرفتن عقل انجام می دهند و در تمام انتخاب ها هدفشان کسب بیشترین رفاه و لذت و مطلوبیت است و در واقع تمام افراد تلاش می کنند تا بهترین تصمیمات را اتخاذ کنند و اگر غیر از این باشد باید گفت که شخص دیوانه است و همانطور که گفتیم اقتصاد علم انتخاب بهترین ها است و برای انتخاب بهترین ها باید عاقلانه رفتار کرد.
اقتصاد و عقل در واقع در هم ادغام شده اند چرا که اقتصاد یعنی انتخاب بهترین ها و انتخاب بهترین ها مستلزم به کارگیری عقل است و اقتصاد و عقل از هم جدایی ناپذیرند و در واقع اقتصادی رفتار کردن یعنی عاقلانه رفتار کردن. پس اگر در هر فعالیتی بخواهیم اقتصادی عمل کنیم باید با فکر و اندیشه و تعقل عمل کنیم چه در جایگاه مصرف کننده باشیم و چه اینکه تولید کننده باشیم هنگامی که مصرف کننده هستیم با به کارگیری روش های اقتصادی که روش های توام با عقل هستند تلاش کنیم تا درآمدمان را بیشتر کنیم، با یادگیری هوش مالی مقدار پس اندازمان را افزایش دهیم و با انتخاب عاقلانه ترین و اقتصادی ترین گزینه برای سرمایه گذاری خواهیم توانست تا ثروتمان را روز به روز بیشتر کنیم و یک تولیدکننده با بکارگیری روش های اقتصادی مختلف که روش هایی عاقلانه هستند تلاش کند تا هزینه های واحد تولیدی اش را کمتر کند، کاری کند تا بهره وری نیروی کارش بیشتر شود و با روش های اقتصادی مختلف سطح فروشش را بیشتر کند و مشتری بیشتری را جذب کند و همین طور با کمک مشاوران اقتصادی کاری کند تا درآمدش را به سطح بالایی برساند و در نتیجه ی آن سودش را افزایش دهد پس اگر تولید کننده هستیم با استفاده از روش های اقتصادی مختلف قادر خواهیم بود سودآوری خود را افزایش دهیم. پس به طور کلی اقتصاد چون به دنبال نفع شخصی است به مصرف کننده شخصی و تولید کننده تصمیمات عاقلانه ای را نشان می دهد.