زمان مطالعه: 7 دقیقه
تعادل در لغت به معنای برابری و تساوی است، وقتی می گوییم در کاری تعادل وجود دارد یعنی در آن کار همه چیز در حالت برابری و تساوی است، بدون شک دستیابی و رسیدن به آرامش آرزوی همه ی انسان ها است و رسیدن به این آرامش ممکن نخواهد بود مگر اینکه در زندگی مان تعادل برقرار باشد، زندگی ابعاد مختلفی دارد و اگر ما تمام توجه خود را فقط معطوف به یک بعد از زندگی کنیم و نسبت به ابعاد دیگر زندگیمان بی توجه باشیم بی شک به آرامش نخواهیم رسید، زیرا همانطور که می دانیم زندگی ابعاد مختلفی دارد و انسان به عنوان یک موجود زنده باید بلد باشد تا نیازهای مختلفش را که هر کدام مربوط به یکی از ابعاد زندگی است را پاسخگو باشد، یک انسان نیاز به خوراک دارد، نیاز به تفریح دارد، نیاز به یک شغل مناسب برای کسب درآمد دارد، نیاز به همسر دارد، نیاز به محبت دارد، نیاز به آموزش دارد، نیاز به خواب دارد، نیاز به ورزش دارد، نیاز به مناجات با پروردگار دارد و خیلی نیازهای دیگر که اگر تلاش کند تا به تک تک هر کدام از نیازهایش به اندازه ی کافی و لازم توجه کند قادر خواهد بود تا در زندگیش تعادل برقرار کند و از طریق ایجاد تعادل به آرامش برسد.
واژه ی تعادل به طور کاملا ساده به معنای حد وسط است یعنی نه کم و نه زیاد و حالتی بین دو حالت کم و زیاد است، یک ترازو وقتی در تعادل است که در دو کفه ی آن وزن یکسانی قرار داشته باشد و اگر یک طرف ترازو سنگین تر باشد این تعادل از بین خواهد رفت یا بازی الاکلنگ بر پایه قانون عدم تعادل ایجاد شده است زیرا اگر در دو صندلی رو به رو به هم، دو کودک که وزن کاملا یکسانی دارند بنشینند این بازی شکل نمی گیرد اما دو کودک که وزنشان اختلاف کمی با هم دارد به خوبی می توانند از این بازی استفاده کنند.
یکی از این مهارت هایی که برای تبدیل شدن به فردی با سواد باید بلد باشیم سواد مالی است. سواد مالی توانایی تجزیه و تحلیل شرایط مالی و تصمیم گیری درست و موثر درباره ی استفاده از پول و مدیریت پول با هدف دستیابی به وضعیت مساعد مالی فردی است، سواد مالی نشان دهنده ی درک و دانش فرد از مفاهیم مالی است، یعنی شخص توانایی خواندن، نوشتن، تحلیل و مدیریت درباره ی شرایط مالی را داشته باشد. گاهی عده ای تصور می کنند که فقط باید پول داشته باشند تا مشکلاتشان حل شود یعنی فقط با پول بیشتر می توانند پول بیشتری کسب کنند در صورتی که این مهارت سواد مالی است که فرد را توانمند می سازد تا با آگاهی ها و مهارت هایی که دارد منابع مالی در اختیارش را چه کم و چه زیاد به گونه ای مدیریت کند که در تمام مراحل زندگی اش امنیت مالی داشته باشد، در واقع مدیریت پول مهمتر از مقدار پول ورودی به زندگی ما است چرا که وقتی توانایی مدیریت و مهارت حفظ پول را در زندگی نداشته باشیم هر چقدر پول هم که وارد زندگیمان شود از دست خواهیم داد، در واقع سواد مالی ابزاری است برای به دست آوردن ثروت و موفقیت در زندگی. ما انسان ها به عنوان موجودی که در بین سایر مخلوقات خداوند برترین هستیم با استفاده از بزرگترین نعمتی که خداوند به ما بخشیده است یعنی نیروی خارق العاده ی ذهنمان باید همواره در تلاش باشیم تا اوضاع و شرایط زندگیمان را بهبود بخشیم و روز به روز رضایتمندی و خوشبختی بیشتری را وارد زندگیمان کنیم زیرا هر مشکلی یک راهکار دارد و هنگامی که به مشکلات برخورد می کنیم باید با بهره گیری از نیروی عقل بهترین راه حل موجود را انتخاب کنیم، گاهی ما دوست داریم که برای بهتر کردن شرایطمان کاری کنیم ولی نمی دانیم چطور و از چه راهی باید اقدام کنیم در این مواقع نیاز داریم تا دانش و مهارت لازم را کسب کنیم، رها شدن از مشکلات مالی و بهتر کردن شرایط مالی هم مانند تمام مشکلات دیگر راه حل دارد اما باید دانش و مهارت این راه را بلد بود.
زندگی هم ابعاد مختلفی دارد و یک انسان در زندگی اش باید یک سری از کارهای مختلف را به طور همزمان انجام دهد، به طور مثال در یک روز باید هم کار کند تا درآمد کسب کند و باید ساعاتی از روز را به حضور در بین اعضای خانواده اش اختصاص دهد تا محبت و صمیمیت بین اعضای خانواده اش وجود داشته باشد و باید به عنوان یک بنده که همواره نیازمند پروردگارش است و برای ابراز عشق به خالقش ساعاتی از روزش را با مناجات به پروردگارش بپردازد و باید ساعاتی مشخص از روز را به غذا خوردن اختصاص دهد تا انرژی لازم را به بدنش وارد کند و همین طور ساعاتی را نیز صرف خوابیدن کند تا خستگی روزانه را از جسم و ذهنش دور کند، حجم زیادی از کارهای مختلف در یک روز انجام نمی شوند مگر اینکه برای هر کار خاصی زمان مشخصی در نظر گرفته شود، حالا اگر در انجام هر کدام از کارها کوتاهی شود زندگی را از تعادل خارج خواهد کرد چرا که اگر کار نکند درآمدی نخواهد داشت یا اگر صبح زود تا آخر شب فقط کار کند و ساعاتی از زمانش را به خانواده اش اختصاص ندهد عشق و محبت در خانواده اش کمرنگ خواهد شد و حتی ممکن است سبب بروز مشکلات خانوادگی گردد یا اگر از مناجات با پروردگار غافل شود آرامش روحی و روانی اش را از دست خواهد داد و همین طور اگر ساعاتی را که برای خوردن و خوابیدن لازم است را از بین ببرد با کمبود غذا و کمبود خواب مواجه خواهد شد که این کمبودها روی جسم و روحش اثرات مخربی خواهند گذاشت. پس تعادل یعنی اینکه برای تمام کارهایی که می خواهیم انجام دهیم زمان مشخصی را در نظر بگیریم تا قادر باشیم تمام کارهایمان را به نحو خوبی انجام دهیم که در اینصورت تعادل در زندگیمان برقرار خواهد شد از جمله تعادل در کار کردن، تعادل در مناجات با پروردگار، تعادل در خوابیدن و…..یعنی برنامه ریزی کنیم تا هر کاری را به حدی که لازم است انجام دهیم تا باعث مختل شدن بقیه کارها نشود در اینصورت می توانیم تمام کارهایمان را به حدی که نیاز است انجام دهیم یعنی نه زمان کمتری را صرف انجام یک کار کنیم و نه زمان بیشتری به انجام یک کار اختصاص دهیم.
اگر در انجام هر کاری از تعادل خارج شویم یک پدیده بد ظهور پیدا خواهد کرد به طور مثال اگر در غذا خوردن از تعادل خارج شویم و خیلی غذا بخوریم تبدیل به یک آدم چاق می شویم. پرندگانی که به زیبایی در آسمان پرواز می کنند و هرگز هم به پایین نمی افتند دلیلش داشتن تعادل است و اگر از سیستم تعادل خارج شوند حتی برای لحظه ای نخواهند توانست که پرواز کنند یا بندبازی که به راحتی و با اطمینان خاطر روی طناب باریکی راه می رود علتش حفظ کردن تعادل است و اگر ثانیه ای تعادلش را از دست بدهد خواهد افتاد. به نظر شما یک شخص دیوانه چرا گاهی دست به حرکات و اقداماتی می زند که خطرناک است؟ در پاسخ می توان گفت چون این فرد قدرت درست اندیشیدن ندارد و توانایی تعادل برقرار کردن در رفتارهایش را ندارد به همین خاطر گاهی اوقات ممکن است بسیار مهربان باشد و گاهی هم به شخصی صدمه و آسیب وارد کند. اگر ما قادر باشیم که در تمام ابعاد مختلف زندگی تعادل برقرار کنیم قطعا آرامش و رضایتمندی بیشتری از زندگیمان خواهیم داشت زیرا با برقراری تعادل و اینکه برای انجام هر کاری به اندازه ای که لازم است زمان اختصاص دهیم قادر خواهیم بود تا تمام کارهایمان را انجام دهیم و از این طریق ذهن ما از آشفتگی و به هم ریختگی خارج خواهد شد و به آرامش خواهد رسید، پس برقراری و ایجاد تعادل در زندگی اهمیت به سزایی دارد.
یکی از جنبه های زندگی که نگه داشتن تعادل در آن ضروری است، نگه داشتن تعادل در امور مالی است و اگر تعادل در امور مالی از دستمان خارج شود هم زندگی حال و هم زندگی آینده ما را تحت الشعاع قرار خواهد داد، اگر در خرج کردن درآمدی که کسب می کنیم تعادل نگه داریم یعنی زیادی خرج نکنیم و پولمان را صرف خرید کالاهای بیهوده و بی ارزش نکنیم و یا کالاهایی را خریداری نکنیم که قابل استفاده نیستند و در مقابل از خرج کردن پولمان برای خرید کالاها و خدمات ضروری خودداری نکنیم در اینصورت برای پولمان و خودمان ارزش قائل هستیم و آرامش خواهیم داشت، اما اگر در خرج کردن پولمان تعادل نگه نداریم و به صورت فزاینده ای فقط خرج کنیم به مرور و با گذشت زمان با کمبود پول مواجه می شویم و آرامش زندگیمان مختل خواهد شد اما اگر بلد باشیم و بدانیم که کجا و چه مقدار خرج کنیم به مرور قدرت پس انداز و سرمایه گذاری پیدا خواهیم کرد و امنیت مالی کسب خواهیم کرد که در اینصورت هر روز امنیت مالی و آرامش بیشتری در ذهن و زندگیمان خواهیم داشت، پس برای ایجاد تعادل در زندگی و در نتیجه ی آن دستیابی به آرامش مهمترین کار، داشتن برنامه برای انجام تمام کارهایمان است، از کارهای روزمره گرفته تا کارهای مربوط به امور مالی باید برنامه ریزی کنیم و طبق برنامه ریزیمان به هر کاری به اندازه ی اهمیتی که دارد زمانی اختصاص دهیم و در واقع زمانمان را مدیریت کنیم تا از این طریق در تمام امور خانوادگی، عاطفی، جسمی، روانی، کاری و مالی تعادل برقرار کنیم و در نتیجه ی تعادل در تک تک ابعاد مختلف زندگی به آرامش دست یابیم.