زمان مطالعه: 5 دقیقه
اگر بخواهیم بدانیم که چقدر خوشبخت هستیم باید از یک حس درونی کمک بگیریم، این احساس درونی به ما جواب خواهد داد که چه مقدار خوشبخت هستیم. در درون همه ی ما انسان ها یک حسی به نام احساس رضایت وجود دارد این احساس رضایت مختص هر فرد است یعنی مانند سایر احساسات در هر فردی با فرد دیگر متفاوت است، به طور مثال یک موضوع ممکن است باعث ایجاد خشم در فردی شود اما همین موضوع در فردی دیگر باعث ایجاد حس خشم نشود، احساس رضایت هم به همین گونه است یعنی دو شخص متفاوت اگر شرایط یکسانی داشته باشند یکی از آن ها از این شرایط احساس رضایت می کند اما فرد دیگر به هیچ عنوان از این شرایط احساس رضایت نمی کند و هر چه شخصی احساس رضایت بیشتری از زندگی اش داشته باشد خود را خوشبخت تر می داند. پس معیار اصلی برای سنجش میزان خوشبختی، احساس رضایتمندی است، یعنی اگر بخواهیم بدانیم چقدر خوشبخت هستیم باید از خودمان بپرسیم چه مقدار از زندگی خود راضی هستیم و همین طور برای سنجش خوشبختی دیگران باید سوال کنیم که چه قدر از زندگیشان احساس رضایت دارند و به هیچ عنوان نمی توانیم از ظاهر زندگی اشخاص تشخیص دهیم که خوشبخت هستند یا نه، زیرا همانطور که گفتیم معیار سنجش خوشبختی حس رضایت است و این حس رضایت مانند سایر حس ها درونی است و فقط خود شخص از حس درونش آگاه است.
رضایتمندی احساس فرد در مورد یک عملکرد می باشد، هر فردی برای هر موضوعی یک ایده آل در ذهنش دارد حالا اگر آنچه در واقعیت رخ می دهد با آن ایده آلی که در ذهن دارد شباهت بیشتری داشته باشد و واقعیت به ایده آل نزدیکتر باشد رضایتمندی اش بیشتر خواهد بود و هر چه واقعیت با ایده آل ذهنی تفاوت بیشتری داشته باشد رضایتمندی کمتر خواهد بود. در واقع رضایتمندی یک احساس درونی است و در افراد مختلف متفاوت می باشد و جنبه های مختلف زندگی را در بر میگیرد مانند رضایتمندی از شغل، رضایتمندی از زندگی مشترک، رضایتمندی از رشته تحصیلی. هر چه رضایتمندی فرد بیشتر باشد یعنی احساس درونی مثبتی دارد و فرد خودش را خوشخبت تر می داند، به طور مثال در حیطه ی ازدواج و انتخاب همسر هر کسی معیارهایی در ذهنش دارد و دوست دارد همسری را که انتخاب می کند دارای آن معیارها باشد و اگر شخصی در آینده با کسی ازدواج کند که تمام آن معیارهای ذهنی اش را دارا باشد در اینصورت رضایتمندی آ ن شخص از زندگی مشترک بالا خواهد بود و شخص احساس خوشبختی می کند و این معیارهای ازدواج در افراد مختلف متفاوت است پس رضایتمندی افراد مختلف هم متفاوت خواهد بود به عنوان مثال همانطور که آن شخص صد در صد از زندگی اش راضی است ممکن است دیگران احساس کنند که او زندگی خوبی ندارد زیرا آن ها از دید خودشان و با معیارهای خودشان زندگی آن شخص را می سنجند و اگر خودشان را به جای آن شخص تصور کنند چون معیارهای ذهنیشان متفاوت است و ایده آل آن ها چیزهای دیگری است پس احساس می کنند که آن شخص زندگی و احساس خوبی ندارد در صورتی که اصلا اینگونه نیست و آن شخص کاملا از زندگی اش راضی است و احساس خوشبختی درونی می کند. یا اینکه در صورتی که ما شغل مناسبی داشته باشیم که هم درآمدمان خوب باشد و هم مورد علاقه ما باشد و هم همکاران خوبی داشته باشیم رضایتمندی مان بیشتر خواهد بود ولی اگر شغلی داشته باشیم و درآمدمان هم خوب باشد اما علاقه نداشته باشیم و به اجبار و فقط برای کسب درآمد مشغول به کار باشیم رضایتمندی مان کم خواهد بود، زیرا رضایتمندی در صورتی حاصل می شود که احساس شادی درونی و حس خوبی نسبت به شغلمان داشته باشیم . ولی گاه اینگونه است که دیگران با مشاهده رفتار فرد تصور می کنند که آن شخص زندگی ایده آلی دارد ولی خود فرد تصور مثبتی از زندگی اش ندارد.
به عبارتی رضایتمندی به کیفیت زندگی مربوط است و حس درونی و مثبت فرد نسبت به موضوعی یا کل زندگی می باشد که هر چه رضایتمندی ما از ابعاد مختلف زندگی بیشتر باشد خود را فردی خوشبخت تصور می کنیم. پس هنگام گرفتن تصمیمات مختلف در زندگی باید فقط به ایده آل و معیارهای خودمان توجه کنیم و در زمینه تعیین رشته، انتخاب شغل، انتخاب همسر، انتخاب بهترین گزینه برای سرمایه گذاری و تمام تصمیمات دیگر هدفمان رسیدن با ایده آل ذهنیمان باشد تا از این طریق رضایتمندی ما زیاد شود و احساس خوشبختی داشته باشیم. ما در دنیایی زندگی می کنیم که همه ی چیزها در آن کمیاب هستند و ما در انتخاب هایمان محدودیت داریم و باید در هر زمینه بهترین گزینه را بین گزینه های موجود انتخاب کنیم و فقط حق انتخاب یک گزینه را داریم و باید سعی کنیم تصمیمات درستی اتخاذ کنیم یعنی در هر موضوعی تصمیماتی بگیریم که به ایده آل ذهنیمان نزدیکتر باشد تا رضایتمندیمان بیشتر باشد و خودمان را خوشبخت تر بدانیم. به طور مثال در مقطع دبیرستان هنگام انتخاب رشته، رشته ای را که به آن علاقه داریم و ایده آل ذهنی مان است را انتخاب کنیم تا در آینده بابت گرفتن این تصمیم رضایت داشته باشیم یا هنگام خرید آپارتمان، آپارتمانی بخریم که از هر نظر برای ما مناسب باشد تا بعد از خرید بابت انتخابمان رضایتمندی داشته باشیم. یا برای سرمایه گذاری مازاد درآمدمان گزینه های زیادی وجود دارند که ما می توانیم در آنها وارد شویم مثلا می توانیم وارد بازار بورس شویم یا وارد بازار مسکن شویم یا به بازار ارز ورود کنیم اما مقدار پول ما محدود است و نمی توانیم در تمام بازارهای مالی مختلف سرمایه گذاری کنیم و مجبور هستیم در یک بازار وارد شویم و باید بازاری را برای سرمایه گذاری انتخاب کنیم که بین تمام بازارها بیشترین سود را بدهد و اگر قادر باشیم به بهترین بازار موجود ورود پیدا کنیم در آینده رضایتمندی ما از سرمایه گذاریمان بالا خواهد و احساس شادی درونی خواهیم داشت و اگر گزینه خوبی را انتخاب نکرده باشیم و حتی ضرر کرده باشیم رضایتمندی ما به کل کاهش می یابد و احساس پشیمانی می کنیم زیرا نتوانستیم به ایده آل ذهنیمان برسیم. پس در همه ی امور زندگی و در تمام انتخاب هایمان چه مالی باشد و چه غیرمالی، اگر با فکر و دانش و علم و علاقه و در نظر گرفتن ایده آلمان انتخاب کنیم و تصمیم بگیریم در اینصورت حتما رضایتمندی از زندگی مان زیاد خواهد بود و خود را خوشبخت تر می دانیم و احساس درونی مثبتی به زندگیمان خواهیم داشت.
هر گاه ما از زندگیمان راضی تر باشیم یعنی رضایتمندی بیشتری داشته باشیم و شادتر باشیم، قادر خواهیم بود تا فرصت های بهتر و بیشتری را برای خودمان خلق کنیم. همان طور که می دانیم اقتصاد علمی است که با در نظر گرفتن محدودیت ها سعی دارد تا بهترین گزینه را انتخاب کند که بیشترین رضایت را به ما بدهد که در اینصورت می توانیم بگوییم اقتصاد سعی دارد رضایتمندی ها را افزایش دهد و کار اصلی اش این است که با بهترین انتخاب ها و گرفتن بهینه ترین تصمیمات، حداکثر رضایتمندی را به مردم بدهد، به طور مثال به یک سرمایه گذار کمک می کند تا با سرمایه گذاری در جایی درست بتواند در آینده رضایتمندی بیشتری کسب کند یا به مدیر یک واحد تولیدی کمک می کند تا با گرفتن بهترین تصمیم رضایتمندی از کارش را افزایش دهد یا به یک خانواده کمک می کند تا با گرفتن تصمیمات درست بتواند هزینه هایش را مدیریت کند و پس اندازش را بیشتر کند و در نتیجه ی آن رضایتمندی اعضای خانواده بیشتر شود و همین طور در سطح کل کشور نیز اقتصاد در تلاش است تا رضایتمندی کل افراد جامعه را افزایش دهد.