5
موضوع اصلی علم اقتصاد کمیابی است، در واقع علم اقتصاد شکل گرفت چون کمیابی وجود داشت و زیربنای علم اقتصاد کمیابی ها و محدودیت ها است. همه ی ما از لحظه ی تولد تا لحظه ی مرگ با انواع کمیابی ها سر و کار داریم و این کمیابی ها فقط مختص پول و درآمد و امور مالی نیست بلکه هر چیزی که در این دنیا وجود دارد درگیر کمیابی است و ما انسان ها در استفاده ی از آن ها محدودیت داریم. به طور مثال زمان و مکان دو پدیده غیر مالی هستند اما ما در استفاده ی از آن ها محدودیت داریم. معمولا تمام چیزهایی که کمیاب هستند قیمت گران تری خواهند داشت. حالا که کمیابی همیشه وجود دارد و ما نمی توانیم از آن فرار کنیم باید رفع نیازمان را در اولویت قرار دهیم یعنی اگر پول کمی داریم اول کالایی را بخریم که اصلی ترین نیازمان را رفع می کند یا اگر بحث محدودیت زمانی برای ما مطرح است این زمان را به نیاز اصلی خود اختصاص دهیم، و همین طور باید در زندگی خود هدف داشته باشیم و با توجه به محدودیت های مختلف که با آن ها رو به رو هستیم طوری انتخاب کنیم که به اهدافمان برسیم یعنی دستیابی به اهداف را در اولویت قرار دهیم.
سیاره ای که روی آن زندگی می کنیم منابع مختلفی دارد مانند آب، خاک، نفت، معادن مختلف نظیر طلا، مس و … اما اکثر این منابع کم هستند یا اگر کم نباشند در صورت استفاده مداوم بشر کم خواهند شد و با رشد روز افزون جمعیت کمتر و کمتر خواهند شد. پس هر چیزی که در حال حاضر مقدارش کم باشد یا با استفاده ی مکرر از آن کم شود دچار کمیابی است. انسان ها نیازهای بیشماری دارند و در مقابل این نیازها با کمیابی مواجه هستند به عنوان مثال ما نیازهای زیادی داریم اما درآمدمان محدود است و با کمیابی پول مواجه هستیم و حتی اگر بالاترین سطح درآمد را هم داشته باشیم باز هم نمی توانیم تمام آنچه در زمین است را تصاحب کنیم حالا ما با درآمد محدودی که داریم باید چه کاری انجام دهیم تا با پول کمیاب خود نیازهای مختلفمان را برطرف کنیم. بحث کمیابی و محدودیت تنها برای یک ماده یا یک شیء یا پول نمی باشد بلکه تمام پدیده ها و چیزهایی که قابل مشاهده هم نیستند درگیر مساله ی کمیابی هستند. در استفاده از تمام اشیاء ما با کمیابی و محدودیت درگیر هستیم به طور همزمان برای یک مهمانی نمی توانیم دو تا کفش بپوشیم یا دو دست کت و شلوار بپوشیم و باید انتخاب کنیم که فقط یکی از چندین کفش هایمان را بپوشیم و همین طور باید انتخاب کنیم تا فقط یکی از بین چندین دست کت و شلوارمان را بپوشیم. زمان هم که قابل مشاهده نیست با کمیابی درگیر است، اگر کارهای زیادی برای انجام دادن داشته باشیم ولی در مقابل زمان محدودی داشته باشیم درگیر کمیابی و محدودیت در زمان خواهیم بود و در اینصورت با کمیابی در زمان مواجه هستیم حالا باید چگونه این زمان کمیاب را صرف تمام کارهایمان کنیم. مکان هم که نه شی است و نه پول دچار کمیابی است، ما در یک لحظه نمی توانیم در دو یا سه مکان که دوست داریم باشیم و فقط باید تصمیم بگیریم که در یک مکان باشیم به طور مثال در یک لحظه نمی توانیم هم در محل کارمان باشیم و هم در منزل و هم در رستوران و فقط باید یک مکان را انتخاب کنیم. حتی ما قادر نیستیم در یک لحظه همزمان فکرمان را روی دو موضوع متفاوت متمرکز کنیم. پس انسان ها در استفاده از تمام اشیاء و پدیده ها با کمیابی رو به رو هستند و برای استفاده از همه چیز مجبور به انتخاب هستند. کمیابی و محدودیت یکی از مهمترین اصول علم اقتصاد است و ما همیشه و هر روز با کمیابی های مختلفی روبرو می شویم که وجود کمیابی در هر چیزی ما را مجبور به انتخاب می کند و باید تلاش کنیم تا با استفاده از نیروی فکر و اندیشه بهترین ها را انتخاب کنیم.
هر چیزی که به طور واقعی در زندگی ما انسان ها نقش بسیار مهمی داشته باشد و بدون آن قادر به ادامه زندگی نباشیم یا زندگی ما را دچار اختلال کند برایمان بسیار ارزشمند است و همانطور که گفتیم چون ما در استفاده از تمام چیزها با کمیابی رو به رو هستیم پس هر چیزی که کمیاب تر باشد و نقش مهمی در زندگی ما داشته باشد ارزشمندتر خواهد بود و هر نوع ارزشی اعم از مادی یا معنوی می تواند داشته باشد، مانند زمان که ارزشمندترین چیز برای انسان است چون عمر و زمان هر انسانی محدود و کم است، پس زمان ارزش زیادی برای ما دارد. یا مانند الماس که به خاطر کمیابی اش قیمت بالایی دارد اگر چه لزومی به استفاده اش نیست.گاه یک چیزی به شدت در زندگی ما نقش دارد اما چون فراوان است قیمت پایینی دارد، مانند آب که نقش حیاتی دارد اما چون به وفور در دسترس ما است قیمت زیادی ندارد. پس کمیابی عامل مهمی در تعیین قیمت یک کالا است نه تعیین ارزشمندی یک کالا، و هر چه کالایی کمیاب تر باشد قیمتش بیشتر خواهد بود. پس یک کالا می تواند نقش بسیار مهمی در زندگی ما داشته باشد و برای ما بسیار ارزشمند باشد اما چون آن کالا کمیاب نیست قیمت خیلی زیادی نداشته باشد و در مقابل کالایی می تواند نقش زیاد مهمی در زندگیمان نداشته باشد اما چون آن کالا کمیاب است قیمت زیادی داشته باشد پس کمیابی یک کالا باعث می شود که آن کالا قیمتش گرانتر شود.
پس وقتی هر روز با کمیابی سروکار داریم مجبور هستیم تا مهمترین اهدفمان را مشخص کنیم و مهمترین نیازهایمان را لیست کنیم و طبق یک برنامه ریزی صحیح به گونه ایی در زندگیمان پیش برویم تا قادر باشم مهمترین نیازهایمان را تامین کنیم و به اصلی ترین و مهمترین اهدافمان در زندگی برسیم و در تمام انتخابهای مختلف زندگیمان با وجود کمیابی ها، بهترین گزینه را بین گزینه های موجود انتخاب کنیم. به طور مثال هنگامی که با کمیابی درآمد مواجه هستیم باید برای درآمدمان برنامه ریزی کنیم و اهداف و نیازهای ضروری خود را مشخص کنیم تا ابتدا آنها را پوشش دهیم و از نیازهای غیرضروری چشم پوشی کنیم و بین گزینه های دیگری که برای خرج کردن داریم بهترین گزینه که رفاه بیشتری به ما می دهد را انتخاب کنیم. پس با وجود کمیابی ما باید با هدف حرکت کنیم و همین طور دولت های مختلف هم همیشه درگیر کمیابی عوامل مختلف هستند. به طور مثال وقتی دولتی با کمبود و کمیابی در بودجه مواجه می شود، طبق برنامه ریزی و تعیین اهدف ابتدا بودجه را صرف برنامه ها و اهداف مهم تری می کند و طبق بهترین استراتژی حرکت می کند.